او در سن چهارسالگی در كربلا و ماجرای عاشورای حسینی حضور داشت، و در سفر كوفه و شام، همراه پدر، همه ماجراها را می دید، و براساس فرهنگ عاشورا تربیت شد.
امام باقر علیه السلام تجسمی از ارزشهای والای انسانی و كمالات اخلاقی بود و همه لحظه های زندگی درخشانش، درسهای بزرگ انسانی را الهام می بخشید. امام پنجم شیعیان در علم، زهد، عظمت و فضیلت سر آمد همه بزرگان بود و مقام بزرگ علمی و اخلاقی او مورد تصدیق دوست و دشمن بود . به قدری روایات و احادیث در زمینه مسائل و احکام اسلامی، تفسیر، تاریخ اسلام و انواع علوم از آن حضرت به یادگار مانده است که تا آن روز از هیچ یک از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام به جا نمانده بود.
القاب امام
افزون بر لقب «شاکر» و «هادی» به طور عمده به لقب «باقر» شهرت یافته است. معنای باقر شکافنده است که جابر بن یزید جعفی در توضیح آن گوید: لأَنّه بقر العلم بقراً ای شقّه و أظهره اظهارا؛ زیرا آن حضرت علم را شکافت و رموز و دقائق آن را روشن ساخت. ( علل الشرایع، ج 1، ص 233)
خلفای معاصر
در دوران امامت امام باقر علیه السلام پنج نفر به زمامداری رسیدند که عبارتند از: 1- ولید بن عبدالملک. 2-سلیمان بن عبدالملک. 3- عمر بن عبد العزیز. 4- یزید بن عبدالملک. 5 - هشام بن عبدالملک.
در بین این پنج نفر فقط عمر بن عبد العزیز به خاندان پیامبر علیهم السلام علاقه مند و نسبتا عادل بود. ولی مابقی افرادی خود کامه و ستمگر بودند و خصوصا نسبت به امام سخت گیر بودند.
شیعه در عصر امام
دوران امامت امام محمد باقر ـ علیه السّلام ـ مصادف با ادامه فشارهای خلفای بنی امیه و حكّام آنها بر شیعیان عراق بود. عراق مركز اصلی شیعه محسوب می گردید. شیعیان هر ساله در مراسم حج، با امام تماس داشتند. این تماس ها معمولاً یا در مكه و یا در بازگشت و عبور از مدینه، صورت می گرفت. با توجه به برخی اخبار، مردم عراق از رفتن نزد امام باقر ـ علیه السّلام ـ در مدینه، نهی شده بودند. (مختصر تاریخ دمشق، ج23، ص 83)
مشكل «غُلات» در این دوران، یكی از مشكلات برای شیعیان بود. شمار این گروه رو به فزونی بود. وقتی كه امام، آنها را از خود طرد كرد، اصحاب آن حضرت نیز «غُلات» را از جمع خود بیرون راندند. «مغیره بن سعید» و «بیان بن سمعان»، كه هر دو از معروفترین شخصیت های غالیان و از رهبران آنها بودند، توسط اصحاب امام باقر علیه السّلام تكفیر شدند.
تأكید امام باقر ـ علیه السّلام ـ به عمل گرایی شیعیان، به طور غیر مستقیم، در مقابل تمام فرقه هایی كه به عمل صالح اعتنایی نداشتند، صورت می گرفت.
بسیاری از شیعیان عراق در اثر فشار و اختناق موجود، انتظار داشتند كه امام ـ علیه السّلام ـ به عراق آمده و دست به شمشیر ببرد. ولی امام باقر ـ علیه السّلام ـ مأمور به تقیه بود. لذا، برخی از آنها نسبت به امامت آن حضرت دچار تردید گشتند. آگاهی كافی درباره امامت به آنها نمی رسید و به همین جهت گروهی به «زید» برادر امام گرویدند و انشعابی را بوجود آوردند. هر چند زید هفت سال زودتر از برادرش، در كوفه وفات یافت. اما در همین دوره و پس از آن ریشه های گرایش به زید در میان شمار زیادی از شیعیان رشد كرد.
مخالفت با مصالح «امویان» موجب اختلافات كمتری در میان شیعیان می گشت. اما به موازات فروكش كردن فشار های سیاسی بر آنان، مسئله «غُلات» به تدریج دامنه بیشتری گرفت؛ به طوری كه مسأله مهم در زمان امام صادق ـ علیه السّلام ـ مسأله «غُلات» محسوب می گردید. فشار امویها، جز در دو سال حكومت «عمر بن عبد العزیز»، (از سال 99 تا 110) در تمام دوران حكومت آنان به شدت ادامه داشت.
منابع:
رسول جعفریان ـ تلخیص از كتاب حیات فكری و سیاسی امامان شیعه.
علی اصغر رضوانی- شیعه شناسی و پاسخ به شبهات.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت علیهم السلام.
منبع: تبیان